سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی را که برای برادرانشروی در هم می کشد، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
3  خبرهایی داغ داغ از همه چی  4

قالیباف، شهردار تهران یا شهردار کابل و بغداد
یکی از خوانندگان وبلاگ ( خبرهایی داغ از همه چیز ) در یادداشتی انتقادی به مسئولین کشور، در دفاع از محرومان جامعه خطاب به شهردار تهران اینچنین نوشته است:
 
جناب آقای دکتر قالیباف شهردار محترم تهران

شنیدن خبر اهدای جایزه به شما موجب بسی خرسندی و خوشحالی ما شهروندان تهرانی شد و از اینکه شهرداری داریم که علاوه بر مدیریت شهر تهران به فکر مردم محروم بغداد ، کابل و بیروت هم هست به خود بالیدیم.
با خود اندیشیدیم که حتماً محرومیت و فقر در تهرانمان – ام القرای اسلامی- ریشه کن شده که حاج باقر عزیز، قهرمان جنگ میهنی – دینی امان به فکر کمک رسانی از بودجه شهر تهران به بغداد و کابل و بیروت افتاده است. چه خوب که در وقت توانایی به فکر دستگیری از انسانهای ناتوان ، فارغ از ملیتشان باشیم.
تا همین دیروز در خیال شیرین خودمان غرق بودیم به خود میبالیدیم که شهرداری داریم که کار توسعه و آبادانی را به خارج از مرزهای ملی هم گسترش داده ، آنقدر افزون بر احتیاج درآمد برای شهرداری تهران ایجاد نموده که تازه پس از رسیدگی به خیل فقرای شهرمان فقرای همسایگان و هم منطقه ایهای عزیز و محروممان را هم بی نصیب نگذاشته است.
اما دیروز... من با وضعیتی مواجه شدم که باورم نمی آمد، در تهران- این ام القرای جهان اسلام- و در زمان دولت مهر پرور و عدالت محور و رئیس جمهور درد آشنا و دیگر مسئولین مدعی حکومت عدل علی(ع) چنین محرومیتهایی را بتوان دید.
داستان در همین تهران ، خیابان مولوی اتفاق میافتد و این فقط سر سوزنی از خروارها فقر و نابسامانی در شهر و کشورمان است.
دبستانی دخترانه با 147 دانش آموز دختر ، غرق در فقر ، آکنده از تهیدستی و محرومیت، شکمهایی گرسنه و پاهایی نیمه برهنه در سرمای پاییزی. دختران کوچک و معصوم که بسیاریشان حتی از امکان استحمام هفتگی و خوردن ماهیانه یک وعده گوشت محرومند. دخترکان معصومی که نشستن بر روی فرشهای نمازخانه برایشان چنان نعمتی است که حاضرند به جای رفتن به خانه – تک اتاق سرد و شلوغشان- روزها بر روی آن بنشینند و در پاسخ مسئولین مدرسه که از آنها میخواهند مدرسه را ترک کنند، میگویند " شما را به خدا ما تازه پایمان گرم شده است ، هیچ از شما نمیخواهیم نه غذایی و نه هیچ چیز دیگر فقط بگذارید بر روی این فرشها بخوابیم" این فرشها را فرد نیکو کاری برای نمازخانه مدرسه تهیه کرده است.
این فرشتگان کوچک با چهره های رنگ پریده اشان که نشان از سوء تغذیه دارد آنچنان بزرگ شده اند که بعض از آنها نان آور و کمک خرج خانواده خود هستند. اگر در مدرسه غذایی به قصد خیرات به آنها داده شود اکثر آنها از خوردن امتناع میکنند تا ظرف کوچک غذای خود را به خانه ببرند و با پدر و مادر و خواهر و برادر خود سهیم و شریک شوند.
دختر 8 ساله دیگر، پدر خود را از دست داده و با مادرش در یک اتاق 9 متری در خانه های جمعی زندگی میکند ، مادر از فرط گرسنگی چند روزی است که به حال ضعف در گوشه خانه افتاده است.این اتاق 9 متری فاقد وسایل گرمایی و دیگر ملزومات اولیه زندگی است. همین خانه که چندین اتاق با وضعیتی مشابه و مردمانی نگون بخت و کودکانی گرسنه را در خود جای داده ، همین روزها توسط شهرداری شما تخریب میشود و ساکنینش که از پرداخت رقم حیرت انگیز یک میلیون تومان رهن و اجاره ماهیانه 170-180 هزار تومانی عاجزند، به خیابان ریخته خواهند شد.
سهمیه شیر مدارس – آنهم مدارسی از این نوع- قطع شده است ، زمانی هم که بر قرار بوده از ابتدای سال تاکنون فقط 9 بار تحویل گردیده، تشکیلاتی به نام ستاد شیر مدارس ، که از تامین تنها یک وعده شیر دانش آموزان عاجز است. درکنار همه اینها وزارت آموزش و پرورش دولت مهر از مدارس خواسته از والدین پول دریافت کنند!والدینی که از تامین حوائج اولیه زندگی ناتوانند...
اینها سر سوزنی از خروارها فقر و سیه روزی و تیره بختی فقط 147 خانواده است که کودکانشان در این مدرسه اند ، تمام این محله پر جمعیت چنین وضعی دارند.
مسلمانی ما، انسانیت ما چه شده است؟ نگویید که ازاین دست مسایل زیاد است، نگویید اینها سیاه نمایی است. تا کی باید با پاک کردن صورت مسئله و مصاحبه و تبلیغ ، وانمود کنیم که شهروندان ما سعادتمندند، در کدام فصل و کدام اصل برنامه حکومتی اسلام بی اعتنایی به سرنوشت کودکان و چشم پوشیدن بر رنج و نگون بختی دیگران فضیلت محسوب گردیده؟ چگونه میتوانیم قرآن بخوانیم ، در ابتدای هر سخن و خطابه و مقاله ای آیه مبارکی را به قصد تبرک و عبرت گرفتن ذکر کنیم و چشممان را بر توصیه دائمی و موکد قرآن کریم بر دستگیری از ناتوانان و مستمندان و رسیدگی به حال یتیمان ببندیم؟
وزیر محترم رفاه که صحبت از نبود گرسنه و فقیر در ایران میکنند آیا از آنچه که در همین شهر دارد اتفاق می افتد خبر دارند؟اگر میدانند و به دروغ صحبت از نبود گرسنگی میکنند که وای به حالشان که هم دروغ میگویند و هم مسئولیتی را که بابت آن از بیت المال حقوق میگیرند به فراموشی و نسیان سپرده اند و اگر خبر ندارند بدا به حال خودشان و تمامی مسئولین بالاتر از ایشان.
لابد صبح که از منزل – لاجرم در شمال تهران – به دفتر وزارتخانه اشان تشریف میبرند ، شادند از دیدن اینهمه خودروی مدل روز گرانقیمت و رفاه و سعادت مردم!
سازمانهای حمایتی مانند کمیته امداد ، بهزیستی و... آنچنان درگیر بوروکراسی اداری و هزینه های –لابد- سرسام آور و هنگفت ستادی خود هستند که توانایی رسیدگی به چنین مردم محرومی را از دست داده اند. سازمان بهزیستی که وظیفه ذاتیش رسیدگی به افراد ناتوان جامعه است در حال واگذاری آسایشگاههای تحت پوشش خود به بخش خصوصی است. حال، بخش خصوصی که طبیعتاً به دنبال سود خود از فعالیتهاست ، چه بر سر این ناتوانان خواهد آورد حکایتی است که میتوانید با سرزدن به این مراکز و صحبت با مددجویان بشنوید.سواستفاده از مددجویان ، افت کیفیت غذاها، کم کردن خدمات، تکدی و مظلوم نمایی با استفاده از وضعیت مدد جویان فقط بخشی از عملیات حیرت انگیز این پیمانکاران است.
جالب است که دولت در اجرای سیاستهای اصل 44 از واگذاری کارخانه ها و شرکتهای دولتی به مردم خودداری کرده آنها را به مدیران سابق و یا سازمانهای بازنشستگی دولتی منتقل میکند، اما بهره برداری (!؟) از این آسایشگاهها که اداره و تامین بودجه آنها از وظایف قطعی دولت است را به بخش خصوصی واگذار میکند!
سخن به دارازا کشید، مخاطب این مختصر ، شهردار تهران بود که در طول مدیریت خویش بر پلیس و شهرداری نگاهی برخواسته از احترام به انسان به عنوان عزیزترین مخلوق خداوند متعال داشته است، و دلیل دیگر خبر کمک ایشان به فقیران کشورهای دیگر، مصداق چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرامست.
اما مدیران دیگر ، مسئولین نظام ، مقامات ارشد قطعاً در پیشگاه خداوند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت ، چرا که در سیره امیر مومنان (ع) هیچ عذر و بهانه ای نمیتواند غفلت از حال فرودستان ، یتیمان و نیازمندان را توجیه کند، حتی مصلحت نظام.
باورش سخت است ، امروز28 آبان ماه 1387 در تهران ، پایتخت کشور ثروتمند ایران چنین روی میدهد که میلیاردها تومان هزینه همایشها و سمینارهای بی سر و ته و "کمک به فقیران بیروت و کابل و بغداد" میشود و فرزندان این آب و خاک در چنان تنگدستی و محرومیتی غوطه ورند که گویی مردمانی بیگانه و- به دور از آنان- طفیلیند.

سخن آخر، شما را به تاکیدات مکرر قرآن مجید ، فرمایشات امیر مومنان در نامه به مالک اشتر و وجدانتان حواله میدهم.یکروز از پشت میز صدارت و وزارت و مدیریت خویش فارغ از تشریفات و محافظ به درآیید، به همین مدرسه پا گذارید و با عمق گرفتاری مردم ، ورای نامه ها ، گزارشها و ملاقاتها و بازدیدها آشنا شوید مرهمی باشید بر زخمهایشان. که آموزه ائمه اطهار (س) هم جز این نیست.


والسلام-
خادم خیریه خانوادگی حضرت علی اصغر (ع)
نیوشا طبیبی

¤ نویسنده: احمدی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 783
بازدید دیروز: 6
مجموع بازدیدها: 365768
 

»» درباره خودم
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من