3 خبرهایی داغ داغ از همه چی 4 |
سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی در یکی از سلسله برنامه های روایت فتح، به روحیه جهادی و ایثارگری غیرقابل تصور حاج بخشی اشاره می کند. متن کامل نوشته شهید آوینی به شرح زیر است:
تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایقهای سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور میگشایند و این شقایقهای سرخ نیز که تو گویی با خون آبیاری شدهاند، بر همان پیمانی شهادت میدهند که حزب الله را بدین خطه کشانده است؛ همان پیمانی که رجالی از مؤمنین با حق بستهاند و در همهی طول تاریخ بر آن پایمردی ورزیدهاند.
تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایقهای سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور میگشایند: حزب الله؛ مردانی که تندباد عواصف آنان را نمیلرزاند، از جنگ خسته نمیشوند، ترسی به دل راه نمیدهند، بر خدا توکل میکنند و عاقبت نیز از آن متقین است.
اسوهی حزب ابوالفضل العباس (ع) است و درس وفاداری را از او آموختهاند. وقتی با این جوانان سخن از عباس میگویی، در دل خود جراحتی هزار و چند صد ساله را باز مییابند که هنوز به خون تازه آغشته است؛ جراحت کربلا را میگویم.
اکنون وعدهی خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمیپذیرد.
غروب سر رسیده است و تا شب، تا پایان انتظار، فاصلهای نیست. گوش کن! صدای تپش مشتاقانهی قلبهایشان را میشنوی؟ برادران، این قلب تاریخ است که در سینهی شما میتپد.
حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است؛ پایمردی میخواهد و وفاداری. تربت پاک خوزستان، پوشیده از شقایقهای سرخ، بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور میگشایند و این شقایقهای سرخ نیز که تو گویی با خون آبیاری شدهاند، بر همان پیمانی شهادت میدهند که حزب الله را بدین خطه کشانده است؛ همان پیمانی که رجالی از مؤمنین با حق بستهاند
و در همهی طول تاریخ بر آن پایمردی ورزیدهاند. اکنون وعدهی خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟
امشب، سکوت شب رازدار دعاهایی است که تا عرش صعود مییابند و زمین را به آسمان متصل میکنند. ای نخلها، ای رود، ای نسیم، ای آنان که با نظام تسبیحیِ عالم وجود در پیوندید، با ما که این پیوند نداریم بگویید که تقدیر چیست و قضای الهی بر چه گذشته است.
¤ نویسنده: احمدی