3 خبرهایی داغ داغ از همه چی 4 |
گوشه ای از زندگی اشرافی چندتن از سران اصلاح طلب |
آقای شریعتمداری سلام
من از کسانی بودم که به آقای مهندس موسوی رای دادم و برخلاف کیهان ایشان را مامور بیگانگان نمی دانم، اما از دعوت آقای مهندس به تظاهرات که غیرقانونی بود و باعث کشته شدن تعدادی از هموطنانم چه بسیجی و چه غیربسیجی شد عمیقا متاسف هستم و اذعان می کنم که این اقدام مهندس موسوی، سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و مجمع روحانیون خواسته دشمنان اسلام و ایران بوده است و آنها بدون آن که متوجه باشند به نفع دشمنان وطن خود بازی کرده اند.
جناب آقای شریعتمداری، مقصودم از نوشتن این نامه که نمی دانم چاپ می کنید یا نه بیان موضوع دیگری است. من اخیرا شنیدم که بعضی از این آقایان اصلاح طلب از ثروت سرشاری برخوردارند و در خانه های اشرافی در مناطق مرفه نشین زندگی می کنند. تحقیق کردم و متوجه شدم که اینها شایعه نیست و مثلا آقای «م - خ» یک خانه لوکس و اشرافی در شمال شهر تهران و یک ویلای شخصی در سواحل دریای خزر دارد و فرزندانش در آمریکا و اروپا مشغول تحصیل هستند یا آقای م-م در خانه ای اشرافی به مساحت حدود 1000 متر مربع سکونت دارد و عجیب آن که در تحقیقات خود با کمال حیرت متوجه شدم اکثر آنها فرزندانشان را با هزینه دولت و یا هزینه شخصی به آمریکا و اروپا برای تحصیل فرستاده اند. اینجا بود که فهمیدم چه فریب بزرگی خورده ام و با یادداشت های دلسوزانه شما در کیهان احساس نزدیکی و همدلی کردم. آقایان خودشان در خانه های اشرافی زندگی می کنند و ثروت های انبوه اندوخته اند و فرزندانشان را برای تحصیل به آمریکا فرستاده اند آنوقت امثال من دانشجوی یک لاقبا را به بهانه تقلب در انتخابات به خیابان می کشند.
آقای شریعتمداری من می دانم که شما فهرست دقیقی از اموال این آقایان دارید و می دانید فرزندانشان در چه ناز و نعمتی هستند پس خواهش می کنم برای جلوگیری از فریب امثال من این فهرست را منتشر کنید.
به خدای بزرگ قسم می خورم که بسیاری از جوانان مثل من فریب این سرمایه داران تازه به دوران رسیده را خورده اند و باید بدانند که چرا آقای «م- خ» » و آقای «ب-ن» و ... به جای تحریک جوانانی مانند من، فرزندان خود را از آمریکا و اروپا برای شرکت در تظاهرات به ایران دعوت نمی کنند؟!
در خاتمه یک عذرخواهی به شما بدهکارم به خاطر تهمت هایی که به شما زده ام.
خدا نگهدارتان و دست علی همراهتان
قاسم محمدزاده تهرانی
¤ نویسنده: احمدی
بخش سوم از نظرات کاربران نسبت به آقای میر حسین موسوی
*به نام خدا - با تشکر از نیروهای نظامی ، انتظامی و مردمی که در برگرداندن امنیتِ صدمه دیده به جامعه؛ که از طرف تعدادی معدود،( البته نسبت به مردم طرفدار آرامش) خدشه دار شده بود ؛ نهایت تلاش و مجاهدت را نمودند.
با آرزوی هدایت برای کسانی که خود را مدعی قانون گرائی معرفی کردند ولی در عمل نشان دادند کمترین توجه را به قوانین جاری کشور و مجاری قانونی آن ندارند.
*مشکل این آقایان رای و تقلب و شورای نگهبان نیست ، مشکل این آقایان اسلام است ، اینها با اصل اسلام مشکل دارند ، کتاب گفتگوی تمدن های آقای خاتمی هم در همین راستا است ، در راستای محو اسلام از عرصه زندگی و جامعه ، اینها دیدند با تکیه بر فلسفه هرمنوتیک هایدگر و گادامر و با تکیه به سروش ها و تقسیم دین به شریعت و فهم از شریعت ، نمی توانند اسلام را از عرصه زندگی ها خارج کنند ، بنابراین دست به اغتشاش می زنند ، عاملان اغتشاش هم خود همینها هستند ، توصیه من به آقای موسوی این است که فریب اصلاح طلبها را نخورد ، اینها کسانی نیستند که پشت آقای موسوی را بگیرند ، اینها فکر کردند می توانند به اسلام صدمه ای بزنند ، دو سه تا رو علم کردند تا بیانیه و فتوا بدهند ، با این کارشون ما را یاد جنگ صفین می اندازند که ای وای قرآن ، ای وای جنگ با قرآن ، ای بابا دوران قرآن بر نیزه کردن هم تمام شده است ، امروز ملت به علی مینگرند ، نه به نیزهای قرآن بر سر ، قطعا این بازی ها و این بیانیه های امثال موسوی و خاتمی و اون بابا که فتوا می دهد و می گوید که شرع چه گفته است ، هیچ کدام از روی دلسوزی برای اسلام نیست ، اینها دشمن اسلامند ، به هیچ جا هم نمی رسند ، اینها دارند در خشم خود میمیرند ، خدا چه زیبا فرموده : " موتوا بغیضکم " در خشم و نفرتتان بمیرید ، آری این است پیام خدای احد و واحد به امثال این آقایان ، پیام دیگر خدا به آنها این است که " زهق الباطل " باطل نابود شد ، اصلا باطل از همان بدو تولدش باطل شد ،در آخر می گویم که این واقعه فقط پالایش نظام است و این آقایان چهره اصلی خود را نشان می دهند و کار انقلاب اسلامی را در تشخیص دشمنانش ساده می کند ، دستشان درد نکند ، خدمت بزرگی کردند . ( مجید آقاخانی )
*نیروی انتظامی باید بداند که چه با این آشوبگران مدارا کند ویانه بهر حال مورد اتهام موسوی و دارو دسته اش قرار میگیرد بنابر این لازم است برخورد قاطعانه با این عوامل آشوب داشته باشد که در غیر این صورت اقتدارش از نظر مردم زیر سوال خواهد رفت
*ان شاءالله شکایات شهدا و امام از موسوی هم بماند برای روز جزا.
*من به سادگی این شخص یقین داشتم ولی الان کم کم دارم به نفاق او فکر می کنم.
*لطفاً نظر منم بزارین : من چند روزه کلافم اصلاً این حرفای موسوی همشون دروغ بوده هر چی گفته بر عکسش رو عمل کرده به احمدی نژاد گفته بود که شما مجموعه ای افراط ها و تفریط ها هستید و لی خدا وکیلی موسوی دیگه روی هیتلرم سفید کرده ما نفهمیدیم قانون رو دوست داره یا نه ، غیر قانونی تظاهرات میکنه بعد جالبه انتقاد میکنه که مجوز چرا نمی دین . هر انتقادی کرده بود خودش انجام داده گذاشته گردن احمدی نژاد جالب اینجاست که حالا بدهکارم شدیم غیر مستقیم میگه ما تو این اغتشاشات دخیلیم ، رو نیست که .... من میگم جناب آقای موسوی بی خیال شو شما با امام زمان داری میجنگی این مملکت مال امام زمانه فکر نکن داری حقتو می گیری خودتم میدونی که دروغ میگی، تو شهر کوچیک ما ، من خودم روز رای گیری از دوستام شنیدم که آقایون از جاهایی پیر مرد پیرزنهای بی سواد رو می آوردن برای موسوی رای بگیرن . البته شما مطمئنا می گین اینا از ما نیست از شما هستن . خدا شما رو به راه راست هدایت کنه. شما فوق العاده اید بخدا
*قبل از انتخابات همه از آقای سبز خاطره خوشی داشتند اما الان جز سیاهی چیزی برایش نمانده . این همان حکمت خداست.
*این رفتار های غیر قانونی آقای موسوی مظلومیت مقام معظم رهبری در دوران نخست وزیری موسوی و حقانیت آقای دکتر احمدی نژاد را به همگان نشان داد
*خوش بود گر محک تجربه آید به میان ...این روزها حوصله هیچ کاری را ندارم و همه اش به خودم فحش می دهم که چرا رای دادم یا اینکه چرا به موسوی رای ندادم تا شاید رای می آورد و الان اون 20هموطنم زنده بودند دیدین چکار سرمون اوردن وبا کشور آروممون چکار کردن واگذارت به جدت آقای موسوی
*دوستی قبل از انتخابات می گفت: کشور به حکیمانی خردمند نیاز دارد
حکیمانی خردمند!
شهر را به آتش کشیده
مردم سالاری را ارج نهاده
عزت جهانی برایمان به ارمغان آورده اند!
با شعار کرامت انسانی!
قانون گریزی نگران شان کرده است
و خواب روز و شب را از آنان گرفته است ...
*جناب آقای موسوی با سلام و احترام، آیا وقت آن نرسیده که شما از افراد و احزابی که در 8سال دوره به اصطلاح اصلاحات کشور، نظام، اسلام، امام، مردم و رهبری را به بیگانگان فروختند و رنگ ننگ را بر خود زدند تبری جویید و آیا واقعا وقت آن نرسیده تا شما نامه هایتان را به آنها ندهید تا آنها عقده هایشان را تحت قالب الفاظ رنگارنگ و عوام فریب و با امضای شما ننویسند و شما را به مقابله مستقیم با کلیت نظام اسلامی بکشانند؟ به امید بازگشت شما به خط قانون مداری
*با عرض تأسف باید گفت که نرود میخ آهنین در سنگ! در خانه اگر کس است یک حرف بس است! این آقا خودش را به اون راه زده! فکر کرده مردم نمی فهمند! دست پیش گرفته که پس نیفته! همه این چیزایی که گفتید می دونه اما نمی خواد قبول کنه! لهم قلوب لایفقهون بها...
*سلام
من طرفدار موسوی هستم و خواهم بود
اگه شما ها که میگین تقلب نشده پس چرا دوباره رای گیری نمی کنید؟
تا برای طرفداران موسوی ثابت بشه که تقلب نشده
فقط کاری کنید که بعدش پشیمون نشید
اگه الان کسی جلوی شما رو نگیره آخرت اونجا کسی هست که جلوی شما رو که می گیرد
از خدا می خوام که به همه انسانها سلامتی بده
همین
موفق باشین
*خدایا پیش تو توبه می کنم از رای دادن به این سید
*رهبرا از تو به یک اشاره
از ما به سر دویدن ...
آقای موسوی کاری نکنید که به سرنوشت کسانی دچار شوید که مجبور به فرار از کشور شدند !
*شما اگه واقعا " بی طرفید نظر منم بزارید.چرا صدا وسیما اینقدر سانسور می کنه و دروغ می گه ؟اگه ترسی نداره چرا نمی ذاره موسوی بیاد و حرفاشو بزنه؟
*آقای موسوی قبل از انتخابات گفته بودند من یک اصلاح طلب اصولگرا هستم.می خواستم بدونم اگر در آمریکا یک نفر بگوید من جمهوریخواه دموکرات هستم چند نفر آدم عاقل بهش رای می دهد؟!
*این آقایون نگاهی به کشورهای اطراف بکنند ببینند که به علت نداشتن ولی فقیه به چه بلایی گرفتارند چرا نعمت را نمی دانند از آقای موسوی میخواهم از حصار تنگ اطرافیان بیایند بیرون و با عینک دیگری نگاه کنند
¤ نویسنده: احمدی
خبرسازی برخی سایتهای خبری مبنی بر دستگیری 70 نفر از اساتید دانشگاه بعد از دیدار با میرحسین موسوی تکذیب شد.
¤ نویسنده: احمدی
اطلاعات و امنیت تهران از کشف ساختمانی در میدان شهدای هفت تیر خبر داد که در فعالیت برای یک کاندیدا اقدام به ساماندهی تجمعات غیرقانونی، تشویق به آشوب، اقدام علیه امنیت کشور و ایجاد جنگ روانی و تشویش اذهان عمومی به وسیله تکثیر CDهای جعلی و تخریبی میکرد.
در اطلاعیه پلیس اطلاعات و امنیت تهران آمده است: براساس اطلاعات واصله و تحقیقات بهعمل آمده، اول تیر88 ساختمانی واقع در میدان شهدای هفتم تیر، با مجوز قضایی مورد بازرسی قرار گرفت که برای یکی از کاندیداها فعالیت داشته و در این مجموعه ساماندهی تجمعات غیرقانونی و تشویق به آشوب و اقدام علیه امنیت کشور، ایجاد جنگ روانی و تشویش اذهان عمومی به وسیله تکثیر CDهای جعلی و تخریبی و تکثیر نامه جعلی منتسب به وزارت کشور در مورد انتخابات در سطح وسیع، اسناد مدارک ارتباط با رسانههای معانه و دخالت بیگانگان و طراحی توطئههای اخیر کشف شد که باتوجه به اسناد و مدارک مکشوفه ساختمان مذکور به مرکز فرماندهی جنگ روانی علیه امنیت کشور تبدیل شده بود.
دراین اطلاعیه آمده است: دستگیرشدگان براساس مدارک و اسناد مجرمانه مکشوفه بازداشت و درحال بازجویی هستند و دو مرکز مشابه نیز بر مبنای اسناد بهدست آمده شناسایی گردید که اطلاعات تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.
¤ نویسنده: احمدی
بخش دوم از نظرات کاربران نسبت به آقای میر حسین موسوی
*با سلام
خواهشمند است به این بازی خاتمه ورزید
*خداوند رحمت کند ایت ا.. دستغیب را در یکی از سخنرانیها بحث زاهد مستجاب الدعوتی را مطرح کرد که نهایتا با کشتن دختر پادشاه در لحظه آخر در چوبه دار به سفارش شیطان با چشم بر او سجده کرد و تنها روزنه امیدی که به بخشش خدا بود را از دست داد وای بر احوال این دو آقا که با این حرکتها و خود رائیها و قدرت طلبیها آخرش به کجا خواهند رسید
*همش باعث این کشتار موسوی است باید جلوشو بگیرید
*نام موسوی به عنوان یک خائن به ملت در تاریخ نظام اسلامی ثبت خواهد شد.او مسئول خون تمام کسانی است که در این اغتشاشات جان خود را از دست دادند.اگر امام(ره) بودند حتما حکم دستگیری وی را شخصا صادر می کردند.خداوند به قلب مظلوم مقام معظم رهبری رحم کند که اینچنین توسط اراذل موسوی خون می شود.
*نیروی انتظامی و رهبری با اقدامات شجاعانه خود دلگرمی مردم را به خود بیشتر کردند .
*به جای نوشتن چنین مطالبی و ایجاد تحریک و دعواهای سیاسی و خیابانی ، ضمن متقاعد کردن رئیس جمهور و وزیر کشور مجوزهای لازم را جهت برپایی تجمعات قانونی در مراکز خارج از شهر مانند استادیوم آزادی فراهم کنید تا ضمن اعتراض قانونمند ، بهانه را نیز از دست فرصت طلبان و معاندین بگیرید .
این ایام می گذرد ولی دوستی دوستان واقعی نظام اسلامی بایستی پایدار بماند.
میر حسین سرمایه معنوی امام راحل و این کشور و خادم ملت بوده وبا این مطالب ارائه شده و تخریب ایشان ، سرمایه معنوی سالهای دفاع مقدس را به دست خودتان نابود نکنید .
*ما هم خسته شده ایم و مایلیم به زندگی عادی برگردیم. از این که مجبور باشیم ساعت معینی به خانه برگردیم و همه کارها نصفه و نیمه بماند خسته شدیم. کاش زودتر تمام شود...
*ساکاشولی ایران کور خونده اینجا کشور امام زمان است
*حق با موسوی است دولت باید خسارت مردم را بدهد و عوامل حمله به مردم و تجمعات باید محاکمه شوند
*به قول آن مثل قدیمی " تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد " ای کاش آقای موسوی دهانش را باز نمیکرد تا خاطره نخست وزیری ایشان با همان جلد زرینی که امام و رهبری برای افکار و کارهای ایشان درست کرده بودند ، در اذهان باقی میماند و روزهای مکدر را نمیدیدیم این تحریکات را نمی دیدیم این بی اعتنایی به رهبری را نمی دیدیم این چراغ سبز به دشمنان را نمی دیدیم این هزینه کردن برای براندازی را نمی دیدیم و این حرفها را نمی شنیدیم
* ای میر حسین
تو اگر راست میگویی بیا در صداوسیما و مجددا مناظره کن البته در مورد انتخابات. که فکر کنم چیزهای باقیمانده ته زنبیلت رو خالی کنی
*کاری که منافقین دراول انقلاب با مردم کردند موسوی ویارانه مثل محمد خاتمی و غیره کردند و هیچ جایی درمیان مردم ایران ندارند وباید محاکمه بشوند.
*آقای موسوی شما از جون مردم چی میخوای چرا نمیذاری مردم به راحتی زندگی کنند چرا نمیذاری مردم آسایش خوبی داشته باشند همه مردم میدونن که ریشه اغتشاشات شما هستی دست از کارای غیر قانونی بردار . تا کی میخوای به این کارای غیر قانونی ادامه بدی خیلی متاسفم برات
*ما در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری مطالب فراوانی از نا فرمانیها و تخلفات آقای موسوی شنیده بودیم لکن باورش مشکل بود ولی متأسفانه برخوردهای ناشایست و غیر قانونی ایشان جای تردید نگذاشت و به ما فهماند او یک عنصر خود خواه و مستکبر قانون گریز و مخالف با اصول قطعی نظام (که فلسفه تشکیل نظام اسلامی بود) میباشد که با متهم کردن مسئولین خدوم نظام بالاخص رئیس جمهور محترم راه منافقین کوردل را می پیماید.
*واقعا باید میرحسین دستگیر و با او برخورد شود.
*کسی که ادعا میکند یار امام بوده پس چرا قلب مقام معظم رهبری را خون میکند
*در تعجبم چرا این آقا را دستگیر و محاکمه نمی کنند ؟ اگر قرار باشد دستش رو شود که تا کنون شده و همه رسوائی ها را به بار آورده است
*سلام
بنده به موسوی اگر بعنوان یک شهروند قبول دارد اعلام می کنم که ما از کارهای تو بدمان می آید و شاکر و خوشحالیم که انتخاب نشدی
*ما سوالمون اینه که چراموسوی رو بازداشت نمی کنند
*آقای موسوی باید بداند که مردم وکیل نیاز ندارند و خودشان آگاه هستند و خوب و بد را خوب تشخیص میدهند. آقای موسوی به دامان مردم و انقلاب برگرد! این را بدان که جریانات زمان بنی صدر در حال تکرار است.
*واقعا خجالت آوره بس کنید بخاطر پست و کرسی بیش از این مردم را به کشتن ندهید
*با تشکر از ایثار و زحمات نیروهای انتظامی و بسیج و مردم که امنیت را دوباره به تهران تقدیم کردند. آیا آقای موسوی تفاوت اعتراض و اغتشاش و خرابکاری را نمیداند واقعا متاسفم از عملکرد وی و خودبزرگ بینی های ایشان. امیدوارم با خلوص نیت و برای قرب الهی یک مروری به عملکرد خودش در این انتخابات داشته باشد.
*آقای موسوی، دیگر از رسم مردانگی خود دور می شوید و مردم را سپر بلای خود می کنید از لجاجت دست بردارید و خود را بیش ازاین ضایع نکنید قانون فصل الخطاب ادعای قانون گرائی تان باشد
*با سلام چرا دستگاه قضایی اقدام لازم را در این باره انجام نمی دهد ؟
*مسئولین محترم خبرگزاری فارس!
چرا مطالبی را که خوانندگان ارسال می کنند درج نمی کنید؟ حتما باید فرد ارسال کننده مطلب اسم و رسم داشته باشد تا مطلبش درج شود. من هم یک فوق لیسانس هستم که فقط اسم و رسم مرسوم در جامعه را ندارم.
مطلب زیر در مورد نئومنافقینی مثل موسوی است که امیدوارم درج کنید
یک نفر بیانات مقام معظم رهبری را برای موسوی ترجمه کند.
گمان می رود در خانه و اردوگاه موسوی کسی نیست چرا که در خانه اگر کس است یک حرف بس است. بیانات و اوامر دردمندانه مقام معظم رهبری در جمعه تاریخی تهران، چنان روشن و با قدرت بیان شد که که همه ملت از پیر و جوان و خرد و کلان آن را با جان و دل شنیدند و سرلوحه کار خود قرار دادند اما ظاهراً موسوی و حامیان قانون گریز و ولایت ستیزش هنوز در توهم اردوکشی های خیابانی سعی دارند حماسه تاریخی ملت را در 22 خرداد، در کف خیابان ها خدشه دار کنند. به نظر می رسد یک نفر باید بیانات مقام معظم رهبری را برای موسوی ترجمه کند تا آن وقت روشن شود که هنوز هم می خواهد در مقابل انقلاب بایستد و این چنین بر قانون ستیزی و محاربه با نظام اسلامی بپردازد؟!
بزرگان گفته اند آدم های کوچک دیگران را به زحمت می اندازند و آدم های بزرگ خودشان را و ما فهمیدیم چه کسانی در این مملکت بزرگند و چه کسانی کوچک.
مطمئن باشید که موسوی به اردوگاه دشمنان نظام پیوسته و بیانات مقام معظم رهبری در حمایت از ایشان تلاش های دردمندانه برای بازگرداندن ایشان به آغوش نظام بود اما با این روندی که در پیش گرفته بعید به نظر می رسد که از این منجلابی گرفتار شده بیرون آید. حیف از آن همه وقت گران بهایی که مقام معظم رهبری برای دیدار با ایشان صرف کردند و خودشان را به زحمت انداختند تا بلکه الفبای قانون گرایی را به ایشان بیاموزند اما افسوس که این ها مصداق اصابعهم فی اذانهم هستند.
بیانات موسوی چنان وقیحانه صادر میشود که همه به نیات سوء قانون گریزی و ولایت ستیزی او پی می برند. ندیدن این همه آشوب، اغتشاش، خسارات میلیاردی به اماکن عمومی و اموال مردم، کشته شدن دهها انسان بیگناه، به آتش کشیده شدن مساجد، مجروح و مصدوم شدن صدها مامور انتظامی و امنیتی و ... همه نشانه های بسیار روشنی هستند که در نتیجه اعمال برخی حامیان موسوی به جامعه ما تحمیل شده اما ظاهرا موسوی قرار نیست این همه نشانه های روشن از به آشوب کشیدن جامعه توسط خود و اطرافیان و حامیانش را ببیند و در توهم قدرت از دست رفته اش در پای صندوق های رای چنان غرق شده است که حتی تمام منافقین و معارضین قسم خورده انقلاب در خیابان های تهران به رژه روند، او آن ها را مردم مظلومی خواهد خواند که به نتیجه انتخابات معترض هستند.
* موسوی ملعبه بازیگران شبکه های بیگانه شده. دست رادان را می بوسم که با اخلال گران جدی بر خورد می نماید
*بنده با خیلی از کسانی که تشویق به آشوب و در گیری می کنند صحبت کرده ام در این چند روز با کمال تأسف اکثر آنها از اول در انتخاباتها شرکت نکرده اند و در این انتخابات هم بیشتر آنها شرکت نکرده اند به هر دلیلی با نظام مشکل دارند و آزادی می خواهند از نوع غربی آن که باید گفت که آیا اکثریت باید از شما تبعیت کنند یا شما از اکثریت؟ و موضوع بعدی این است که اینها فکر می کنند که اختلاف سلیقه یعنی قبول نداشتن نظام که کاملا " اشتباه می کنند بنده با تعدادی از دوستانم که به موسوی رای داده اند صحبت کردم در روزهای اخیر به دلیل عدم تبعیت از رهبری نظرشان از موسوی بر گشته است و متوجه سوء نیت آنها شده اند خداوند آنها را هدایت کند و به مسیر راستی و دوستی ایران و مردم و....نماید انشاا..
*منم قبول دارم اینها و غرب یک مشت تروریست هستند که باید عوامل این آشوب ها رو به جرم نفاق در ملاعام اعدام کنند
*واقعا موسوی آدم ... هست از یک طرف در گفته های خود به قانون اساسی تکیه می کند ولی خودش اصول قانون اساسی را قبول ندارد از جمله اصل ولایت فقیه و دیگر اصولی راجع به انتخابات وشورای نگهبان.
مسئولین هر چه سریعتر باید با این آدم برخورد کنند .من به عنوان یک فرد شهروند واقعا خونم بجوش می اید وقتی که این آقا صحبت یا بیانیه صادر می کند چطور می تواند این منافقین و اراذل و اوباش را هم ردیف شهدا قرار دهد.
*بسیاری از بزرگان اخلاق دعایشان این بوده وهست که خدایا ما را عاقبت به خیر بگردان واقعا برای موسوی و خاتمی و.... متاسفم حالا که مردم انها را انتخاب نکرده اند به خاطر هوای نفس و علی رغم اینکه خودشان به خوبی می دانسته و میدانند که مردم به او و دار و دسته اش رای نداده اند حرفهای خودش را زیر پا گذاشته و قانون واخلاق و عزت ایران را که دم از آن میزدند بازیچه جاه طلبی های خودش و خاتمی و.... کرده است خوب است به خود بیایند و از ملت شریف ایران عذر خواهی کنند شاید خداوند متعال گناه بزرگ انها را ببخشد
*آقای مهندس موسوی تو نه تنها در مقابل قانون ایستادگی می کنی بلکه در مقابل ولایت فقیه ایستادگی میکنی پس در مقابل نظام ایستادگی میکنی
*بسم الله
زمستون میره اما روسیاهیش به زغال میمونه.
اصلاحات آمریکایی با رای هوشیارانه مردم مرد.دست و پا زدن عده ای به قیمت ازبین رفتن امنیت نمیتونه اونو برگردونه.
*به نظر من که موسوی را باید به عنوان عامل اصلی قتل و اغتشاشات اخیر دستگیر و محاکمه کنند .خانواده مادر و دختری که در مهد کودک کشته شدند که خودشون علیه موسوی مدعی اند چگونه در امار اراذل و اوباش طرفدار موسوی جای می گیرند آیا اینگونه اظهار نظر موسوی وقاحت ندارد
*من هم به سهم خودم از این اقدام شجاعانه قانونی و مردم مدارانه نیروهای امنیتی تقدیر میکنم و امیدوارم تا بازگشت آرامش کامل این این وضع ادامه داشته باشد
*موسوی از مردم بعنوان ابزار جهت رسیدن به خواسته های که بیگانگان از موسوی و... خواسته اند استفاده می کند و خون بهای این همه خونها بعهده موسوی و خاتمی است
*بسمه تعالی
البته فراموش نکردیم که شگردهایی که منافقین درسالهای 60 از آن برای انحراف افکار عمومی استفاده میکردند تا مردم را درمقابل نظام قرار دهند . بنده به آقایان می گویم که این نحوه صحبت کردن دیگر رنگ باخته است .شاید چند روزی پشت این نقاب مخفی بمانید ولی مطمئن باشید که چهره واقعی شما هم مانند منافقین سال 60 برای مردم هویدا خواهد شد و آن وقت دیگر برگشت دیر است . پس تا دیر نشده خود را به صف نظام ملحق کنید وبه نصایح رهبر فرزانه انقلاب گوش کنید و از راه قانون وارد شوید وگرنه باید پاسخگوی عمل خود باشید.
*آقایان تو رو خدا سرچشمه را بخشکانید این رای ما به موسوی اشتباه بود قاطعانه برخورد کنید ما ارامش میخواهیم
*باید با عوامل آشوب برخورد شود
*از مقامات امنیتی درخواست داریم میر حسین موسوی را به عنوان رهبر اغتشاش گران دستگیر کند تا اقتدار نظام دیده شود.
*این میرحسین بعد از 7 روز تازه یک اسباب بازی پیدا کرده (اصل 27 قانون اساسی) اما یکی نیست بهش بگه : قانون اساسی یک اصل 40 هم داره.اون رو اول بخون بعد 27 رو تفسیر کن.
*من تا به حال گمان می کردم اغتشاشگران عمدتا ضد انقلاب هستند. اکنون که دیدم مساجد را نیز آتش زده اند، فهمیدم اینان ظاهرا ضد اسلام نیز هستند. از شما خواهش می کنم اطلاع رسانی کنید که برای شکایت از اغتشاشگران و در راس همه رهبر آنان موسوی چگونه باید اقدام کرد؟
*خدا را شکر که پرده ها افتاد و این مهره ی بی ظرفیت رییس جمهور کشورمان نگردید تا دستاوردهای انقلاب را یک شبه بر باد فنا دهد . به امید ظهور هر چه زودتر آقا امام زمان و ریشه کن نمودن ظلم و فساد توسط ایشان.
¤ نویسنده: احمدی
وضعیت متشنج و اوضاع نابسامان سیاسی درکشور نیروهای تازه نفس و کماندوهای زن را برای سامان بخشی به شرایط فعلی وارد عمل کرده است.
چندی پیش میرحسین موسوی که با بیانیههای آتشین خود نقشی فراموش نشدنی در دامن زدن به اغتشاشات دارد با توجه به صدمات و لطماتی که از بابت تشنجهای انتخاباتی اخیر و در لوای حمایت از وی رخ داده است چراغ سبزی برای سکوت و پیگیری آرام نتیجه انتخابات از خود نشان میدهد که بنا براظهارات منابع آگاه، با سرسختی و مخالفت زهرا رهنورد مواجه شده و وی حتی تهدید میکند که اگر موسوی هم کناره گیری کند حاضر به کوتاه آمدن و فرونشاندن التهابات نیست و در این صورت راه خود را از میرحسین جدا خواهد کرد.
برخی کارشناسان معتقدند، مصاحبه چندی پیش زهرا رهنورد با تلویزیون بهائیان، آتش اصلی اغتشاشات تهران را برافروخت.
از سوی دیگر، همان طور که میلیون ها ایرانی در بخش های خبری سیما دیدند فائزه هاشمی، دختر جنجالی آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از اصلی ترین عوامل برپایی و مدیریت آشوب های اخیر می باشد که برخلاف پدرش که این روزها و با وجود برخی ناراحتی ها سکوت را پیشه خودکرده است با همکاری چند تن دیگر از بستگان مادری اش به برپایی و دامن زدن به آتش اعتراضات و تشنجات مشغول است.
جمیله کدیور، همسر عطاء الله مهاجرانی و مشاور کروبی هم در دیگر سوی اردوگاه اصلاح طلبی به میدان آمده و در صدد جبران کارهای ناکرده مردان هم جبهه ای خود است!
زهرا شجاعی، همسر سید مصطفی تاج زاده و دختر علی اکبر محتشمی پور هم در حواشی ماجرای اغتشاشات اخیر به مسافرت ها و دیدارهای سیاسی و مشکوکی مشغولند که هر از چندگاهی و با بالا گرفتن مناقشات و اختلافات درون گروهی پرده از این اقدام ها بر می افتد.
همسر محمد رضا خاتمی و خانم فاطمه کروبی هم از دیگر اعضای این اجتماع از هم گسسته زنانه هستند.
بر اساس این گزارش، به نظر می رسد با توجه به ارزش نظام جمهوری اسلامی به زن و حفظ حرمت آنان، در غیاب مردان اصلاح طلب، خط مقدم اغتشاش آفرینی و هرج و مرج طلبی در حالی این روزها در اختیار زنان کماندو قرار گرفته است و معلوم نیست چرا هیچ اثری از مردان، همسران و وابستگان مرد این زنان در صحنه کشور دیده نمی شود. چرا که با ادامه اوضاع فعلی کشور و اصرار برخی بر هرج و مرج بیشتر باید حتی کسانی که در ظاهر امر خود را از صحنه کنار کشانده اند به مقابله و مبارزه با نزدیکان به خصوص زنان و دختران خود رفته و آنان را از عمله و آلت دست دشمنان شدن دور نگهدارند.
هر چند که به نظر می رسد با اصرار میرحسین موسوی و مشاورانش بر ادامه رخدادهایی که خون های بیشتری را خواهد ریخت باید تدابیری برای کنترل مهندس موسوی و حتی در صورت لزوم برخورد قانونی با وی در نظر گرفته شود.
¤ نویسنده: احمدی
ستاد انتخابات کشور ریز آرای صندوق به صندوق در 22 استان کشور را منتشر کرد.
ستاد انتخابات کشور برای اولین بار در طول 30 سال برگزاری انتخابات، آراء نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به تفکیک شعب اخذ رأی (صندوقها) را منتشر کرد.
ستاد انتخابات کشور پس از انتشار آرای نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به تفکیک استان و شهرستان در گام بعدی آرای نامزدها را صندوق به صندوق منتشر کرد.
براساس قانون، ستاد انتخابات کشور موظف به ارائه نتیجه نهایی انتخابات به رسانه های عمومی برای انعکاس در جامعه است. اما ستاد انتخابات کشور در جهت شفاف سازی و تنویر افکار عمومی فراتر از وظایف قانونی خود در چند روز گذشته به انتشار تعداد آراء نامزدها به تفکیک استان به استان، شهرستان به شهرستان پرداخت و اکنون نیز به اعلام آراء نامزدها به تفکیک صندوق های شعب اخذ رأی اقدام کرده است.
آمار تفکیکی سایر استانهای کشور نیز بزودی در سایت وزارت کشور قرار میگیرد.
پیش از این و در دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری ارائه آمار به تفکیک صندوق به صندوق به نوعی محرمانه تلقی میشد و ماه ها پس از برگزاری انتخابات، نتایج آراء به تفکیک استان به استان و شهرستان به شهرستان در مجلههای مخصوصی چاپ و فقط برای برخی از مسئولان ارسال میشد به گونهای که بسیاری از پژوهشگران نیز امکان استفاده از این نتایج را نداشتند که البته آراء به تفکیک صندوقها به هیچ عنوان منتشر نمیشد.
¤ نویسنده: احمدی
امیرحسین ترکش دوز، مسئول دفتر سابق دفتر میر حسین موسوی و معاون اسبق مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد در نامهای به وی نوشت:در هیچ یک از ادوار انتخابات ریاست جمهوری تا بدین حد شاهد انشقاق و رودررویی نیروهای اجتماعی و حاد شدن تقابل آنها با یکدیگر نبودهایم.
در ذیل متن کامل نامه دکتر امیرحسین ترکش دوز مسئول دفتر سابق دفتر میرحسین موسوی بدین شرح است:
جناب آقای موسوی، به گونهای از امام(ره) و اندیشه او سخن گفتهاند که گویی چیزی جز مفهوم تحجر در بیانات و مکتوبات ایشان موجود نبوده است. حال آن که التزام به خط امام التزام به تمامی مؤلفههای آن است. برخورد گزینشی و یکسویه با اندیشه و خط مشی امام از فردی که بیش از همه از صداقت و اخلاق سخن میگویند، شگفتانگیز است. البته هر فردی میتواند اندیشه و گفتار امام، یا مؤلفههایی از آن را نپسندد و پسند خود را نیز در چارچوب ضوابط در جامعه اظهار کند. اما آیا سخن گفتن از امام و خط او در عین مغفول گذاردن مؤلفههایی از سیره سیاسی امام، برخوردی صادقانه است؟ آیا امام در طول حیات سیاسی خود و بخصوص در 10 ساله رهبری نظام، تنها از تحجر سخن گفته بود و نسبت به آن حساسیت نشان میداد؟ آیا این امام نبود که بارها و بارها نسبت به اجرای احکام اسلام تأکید کرده و حساسیت نشان داده بود؟ آیا هم او نبود که فیالمثل در جریان تعریض جبهه ملی به لایحه قصاص به سختی علیه ایشان موضع گرفت و حتی سخن از قرب ایشان به ارتداد گفت؟ آیا یک شخصیت خط امامی نباید بهرهای از حساسیت امام، نسبت به اجرای احکام الهی و ضدیتهایی که از سوی پارهای از روشنفکران و سیاستمداران علیه آن صورت میپذیرد، به خرج دهد؟ آیا این امام نبود که علیه سلمان رشدی آنچنان که همه میدانیم موضع گرفت، آیا این امام نبود که بارها و بارها در مورد التقاط و انحراف فکری حساسیت به خرج داد و اعلان موضع کرد؟ آیا به راستی امام نبود که حتی پیش از حرکت انقلاب فرهنگی از دانشجویان مسلمان خواست که دانشگاهها را در تراز فرهنگ اسلامی متحول کنند، آیا هم او بارها علیه فرهنگ استعماری و غربزده موضع نگرفت؟ آیا امام از ابتدا تا به انتهای نهضت مقدس خود نظام جهانی سلطه را به چالش نکشید و با ملل ستمدیده اظهار پیوند نکرد؟ بلی ! امام این کارها را بخردانه؛ مشروع، اخلاقی و منضبط صورت میداد و اتفاقاً مطالبه ما از داعیهداران خط امام (و منجمله جناب آقای موسوی) مطالبهای توأمان است. یعنی هم آن حساسیتها و دغدغهها را در گفتار و خط مشی خود بروز دهند و هم به مناسب بودن شیوهها توجه نشان دهند. آری امام علیه تحجر و ارتجاع موضع داشت اما این موضع در کنار انبوهی از مواضع دیگر بود که فوقاً به آنها اشاره کردیم ما از دیگران انتظار نداریم که عین تعابیر امام موضع بگیرند اما سخن بر سر اصل حساسیت و دغدغهها است که باید در گفتار و کردار یک شخصیت مدعی خط امام بروز داشته باشد. (چرا که شرط صدق کلام ایشان این است) مشکل اینجا است که اصل این دغدغهها و حساسیتها در خط مشی داعیهداران این روزها غایب است.
تصور ابتدایی ما این بود که راه جناب آقای خاتمی توسط برخی از کاندیداهای محترم و مشخصاً آقای موسوی در حال پیموده شدن است. اقدامات یا تعللهایی هم از جانب ما از سر اصلاحگری صورت پذیرفت که متأسفانه نه تنها بیفایده بود بلکه موجب اتلاف وقت و عدم روشنگری بهنگام شد. متأسفانه هر چه پیشتر آمدیم، این بیم شدت گرفته است که مبادا وضع از آنچه تصور میشود، هم وخیمتر باشد. در هیچ یک از ادوار انتخابات ریاست جمهوری تا بدین حد شاهد شقاق و رودررویی نیروهای اجتماعی و حاد شدن تقابل آنها با یکدیگر نبودهایم. به نظر میرسد که سهم بیشتر در این تقابل خصمانه از آن سنخ گفتار، پیامهای القایی به جامعه و سیاستهای انتخاباتی کاندیداهای مورد حمایت گروههای اصلاحطلب و مشخصاً جناب آقای مهندس موسوی است. ایشان در طول فعالیتهای انتخاباتی خود، از یک سو بیش از حد و به گونهای غیرعادلانه نوک تیز حملات خود را علیه دولت فعلی گرفتند و نیروی اجتماعی هوادار آن را علیه خود تحریک کردند و به موضع تقابل تام و تمام انداختند (در صورتی که در مراحل اولیه فعالیتهای انتخاباتی ایشان مرزبندی بسیار ضعیفی میان ایشان با نیروی اجتماعی هوادار دولت موجود بود). سخنرانیهای یکسویه و ناهمدلانه جناب موسوی با لایه اجتماعی مذهبی و انقلابی در دانشگاهها نیز در این زمینه مزید بر علت شد (وضعیتی که تا بدین صورت حاد در گفتار جناب آقای خاتمی هم موجود نبود). از جانب دیگر پمپاژ ایدههای نسنجیده، سطحی و غیرعلمی به عرصه اجتماعی همچون آنچه در طرح موضوع گشت ارشاد از ایشان شاهد بودیم، شاخکهای برخی لایههای اجتماعی خاص (که کمترین پیوندها را با سبک زندگی اسلامی و انقلابی دارند) حساس کرده و آنها را به شکل انفجاری (و نه تدریجی و معقول) به میدان سیاست آورد. سیاسی شدن بیش از حد، حباب گون، مصنوعی، تهییجی، احساسی و انفجاری، آسیبی است که صرفاً در مورد یک انتخابات خاص آسیبزا نیست بلکه ثبات و نظم حداقلی جامعه را سست میکند و ظرفیتهای از هم گسیختگی اجتماعی را افزایش میدهد. گو این که فضا را برای سربازگیری اغیار نیز فراهم خواهد ساخت.
میتوان گفت گفتار جناب آقای موسوی در دو حوزه سیاست داخلی و فرهنگ ناسنجیدهتر و غیر مسئولانهتر از گفتار آقای خاتمی در دوم خرداد 76 تنظیم شده است. بخشی از مشکل در مورد آقای موسوی، پدیده سیاسی - فرهنگی نامطلوبی است که با بهره بردن از زمینههایی در گفتار شخص آقای موسوی، حول ایشان شکل گرفته و بخشی دیگر از مشکل، ناظر به گفتار شخص جناب آقای موسوی است که به گونهای نسنجیده، غیرمسئولانه و مهمتر از همه، غیر مکتبی تنظیم شده است. ذیلاً به برخی از شواهد این مدعا اشاره میکنیم:
الف- استفاده از ابزارهای پرریسک برای نیل به اهداف
مسئله کردن برخی موضوعات همچون گشت ارشاد گرچه به هر تقدیر یک ظرفیت اجتماعی را آزاد کرده و ممد هدف ایشان خواهد بود، اما ناتوانی در ارائه گفتار مکتبی در تراز انقلاب، این ظرفیت را خوراک اغیار خواهد ساخت و ظرفیت آشوب را در جامعه افزایش میدهد.
ب- طرح ایدههایی که مرز روشنی با ایدههای سکولار ندارند
از این قبیل ایدهها میتوان از طرح فرهنگ غیر دولتی از جانب آقای موسوی یاد کرد. نیاز به ذکر نیست که حتی دولتهای سکولار نیز دارای کار ویژههای آشکار تولید هنجارند و در این صورت، سخن گفتن از فرهنگ غیردولتی در یک حکومت مسلکی همچون جمهوری اسلامی، عجیب جلوه میکند. همچنین از طرح ناصواب "اجتناب از تفکیک خود و دیگری " میتوان یاد کرد که علاوه بر این که در تحلیلی خوشبینانه نشان دهنده سادهانگاری واقعیتهای ناگزیر زندگی اجتماعی و سیاسی است، در تباین با سیاستورزی مکتبی ارزیابی میشودکه به ناگزیر "خود و دیگری ساز " است (بگذریم از آن که این تفکیک، لازمه هر مسلک و نظام سیاسی ولو لیبرال میباشد).
ج- برخی دیگر از ایدههای جناب آقای موسوی، نماینده بیعنایتی ایشان به ادله تشکیل حکومت اسلامی است
در مورد برخی معضلات فرهنگی آقای موسوی نصیحت یک پدر بزرگ را مؤثرتر از ابزارهای جابره و زاجره حکومتی شمردهاند. اما ایشان عنایت نفرمودهاند که اگر قرار بود صرفاً به ظرفیتهای سنتی برای تحکیم احکام، اخلاق و عقاید اسلامی در جامعه اکتفا شود، اساساً چه نیازی به تشکیل حکومت بود. مگر امام و دیگر بزرگان در بحث از ولایت فقیه ضرورت وجود متولی برای اقامه حدود را از دلایل تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نشمردهاند؟ اگر فلان ابزار حکومتی ناکارآمد بوده باشد، دلیل بر این نیست که از نقش حکومت در بهسازی فرهنگی و ضرورت ارائه برنامه در این زمینه غفلت شود. وانگهی توجه دادن حکومت به کارگشا بودن نصیحت پدربزرگها در حل معضلات فرهنگی، خبر از بیاعتنایی به تحولات اجتماعی، پیچیدگی جامعه امروز و میزان تأثیر نهاد خانواده بر فرزندان این زمانه میدهد.
د- مشروعیت بخشیدن ناخواسته به ناهنجاریها
با تخفیف و تنازل میشد از جناب آقای مهندس موسوی پذیرفت که برخورد با برخی ضد ارزشها در جامعه را در حد توان خود نبینند و اساساً متعرض آنها نشوند. مثلاً میتوانستند نفیاً و اثباتاً متعرض بحث حجاب نشوند اما ایشان این چنین نکردند و به گونهای یک سویه به این مسئله پرداختند و از قبل این پرداختن یکسویه، فضایی پدید آمد که عاملین برخی ضد ارزشها گمان برند که چندان هم کار نادرستی انجام نمیدهند و مرتکب منکری نمیشوند. برخی اظهارات نامناسب از سوی همسر جناب آقای موسوی در مورد مسائل زنان بخصوص تجلیل اغراقآمیز و غیرمسئولانه از برنده ایرانی جایزه صهیونیستی صلح نوبل، از این پیامد سوء برخوردار بوده و هست که رویکرد خاص برنده مزبور و نحوه رفتار ایشان در کشف حجاب و برتری دادن به قوانین بشری بر قوانین الهی، نزد جوانان کم اطلاع مشروع و به هنجار انگاشته شود. ایشان در این زمینه هم میتوانستند نفیاً و اثباتاً متعرض شخصیت یاد شده (یعنی برنده جایزه مزبور) نشوند اما پرداختن اینچنینی به نامبرده؛ در راستای کوشش برخی برای شخصیتسازیهای کاذب برای جامعه ما قرار میگیرد.
ه- مسئله کردن شبهه مسئلهها
مقصود از شبهه مسئلهها، موضوعاتی است که اساساً مسئله نیستند و صرفاً در مورد آنها توهم مسئله بودن میشود یا آن که خود، مسئله نیستند، بلکه نتیجه یا لازمه موضوعاتی دیگرند که فیالواقع آنها مسئلهاند اما مورد غفلت قرار گر فتهاند. به عنوان نمونه میتوان از تأکید مفرط و سطحی بر موضوع دانشجویان ستارهدار یا طرح مسئله گشت ارشاد یا تلویزیون خصوصی یا تحذیر و اعتراض نسبت به عدم تعدی به حوزه خصوصی افراد یا نقد شیوه سرکوبگرانه در مورد حجاب از سوی همسر جناب آقای موسوی یاد کرد. این همه، نشان دهنده این است که تحلیلی واقعبینانه، منصفانه، همهجانبهنگر و مکتبی از آشفتگیهای سیاسی- فرهنگی موجود، مبنای گفتار جناب آقای موسوی قرار نگرفته است.
و- بی عنایتی به مسائل واقعی
در این زمینه میتوان به مسئله استضعاف اشاره کرد. استضعاف در بافت معنایی قرآنی، مفهومی پرمایه و چندجانبه است که "فرودستی نا به حق از حیث منزلت " را نیز در بر میگیرد (و لذا بانوی عفیفه و محجبهای که در یک محیط اجتماعی به جهت التزام خود تحقیر میشود، مصداق بین مستضعف است) در این صورت، کاندیدایی که به مسئله استضعاف توجه دارد، باید به این فرودستیهای نابهحق در عرصه اجتماعی بیتوجه نباشد. (یا حداقل به آنها نیز توجه کند نه این که محور گفتار خود را به صورت یکجانبه بردغدغههای طرف مقابل گذارد). باز هم در این زمینه میتوان از بیتوجهی به ابعاد فرهنگی سرمایهداری و حتی در پیش گرفتن خط مشیای یاد کرد که تقویت کننده ابعاد فرهنگی سرمایهداری است.
جناب آقای مهندس موسوی چند بار (که البته نسبت به دیگر نقاط تأکید ایشان اقلی است) در تقبیح جامعه سوداگر سخن گفتهاند. حال سؤال اینجا است که آیا جامعه سوداگر از فرهنگ، سبک زندگی و پایگاه اجتماعی متناسب با خود برخوردار نیست؟ و آیا ایشان با آنها درگیر شدهاند یا ناخواسته با آنها پیوند خوردهاند؟ در حوزه اقتصاد نیز در بحث از شرایط منجر به استضعاف، مسئله "ساختار استثماری " در گفتار جناب آقای موسوی مغفول بوده و ظاهراً به مشهوراتی از قبیل خصوصیسازی تمکین کردهاند.
ز- در نقد نارساییها در عملکرد دولت فعلی و طرز رفتار دولتمردان، منصفانه برخورد نشده و تصویری یکجانبه و معوج به مخاطبین ارائه میشود.
عادلانه نیست که خلافگویی و بیضابطگی و بیصداقتی و ساختارشکنی به نحو غیرمنصفانه در دولت فعلی متمرکز شود. تو گویی کاخ رفیع اخلاق تا پیش از این به دست باکفایت برخی در جامعه ما قد برافراشته بود و این دولت است که کمر به هدم آن گمارده است. خیر! حریم اخلاق در جامعه ما قبلاً هم کمابیش با تعدیهایی مواجه بوده است؛ در این زمینه هم احساسی و یکسویه نباید برخورد کرد و این تعدیهای ضداخلاقی را باید از همه جوانب در نظر گرفت. بخصوص آن که بخش بزرگی از این تعدی غیردولتی است و از فرهنگ عمومی جامعه برمیخیزد. گروههای مخالف نظام از ملی - مذهبی گرفته تا غیر آن نقش پررنگی در این قبیل تعدیها داشتهاند. تأکید میکنیم که سخن بر سر نادیده گرفتن اشکالات دولت نیست بلکه مقصود، التزام به همهجانبهنگری و انصاف است. خوشبختانه حافظه تاریخی ما هنوز از کار نیفتاده است؛ بازی با آمار (بخصوص در زمان جناب آقای هاشمی رفسنجانی)، برخی پنهانکاریهای نابجا و بیضابطگیها و بیصداقتیها در گذشته هنوز در یادها است. گروهی که امروز از اخلاق سخن میگویند، در گذشته، عملکرد مناسبی نداشتند. از این رو، ریشه برخی از نابهنجاریهای موجود را باید در گذشته جست. وانگهی، آیا میتوان بسیاری از خلافها را از مؤتلفین امروز خود نادیده گرفت و در مورد طرف مقابل فریاد برآورد؟ آیا میتوان رقیب انتخاباتی را بیادب خواند اما خود در مقابل طرف مقابل گفت: "دولت کفبین و رمال نمیخواهیم؟! "
5- در مورد اهمیت و میزان تأثیرگذاری انتخابات در تحولات سیاسی فرهنگی یک جامعه و مشخصاً جامعه ما در مقطع کنونی نباید اغراق کرد. اغراق در این زمینه موجب میشود که از نارساییها و عیوبی که خاص یک جناح، گروه، شخص و جناح نیست و تقریباً در تمامی گروهها و جناحهای دیگر مشهود است، غافل شویم علاوه بر این که وظیفه اصلی خود که کارفکری، سازماندهی اجتماعی و خیز برداشتن برای تحولی مؤثر و اصولی و در تراز آرمانهای انقلاب در عرصه سیاسی است را از یاد ببریم و در دام منازعات مقطعی و زودگذر بیفتیم، از دیگر آفات اغراق در اهمیت انتخابات و اصالت بخشیدن به آن (و آن را فرع چالشی بنیادیتر ندیدن) این است که هویت ما به عوض سامان یافتن حول اصول و ارزشها، در قالب هویتهای انتخاباتی و حول یک کاندیدا یا جناح شکل بگیرد. در چالش انتخاباتی موجود ما با یک مشکل اصلی روبهروییم. مشکل اصلی مجموعهای از ایدههای سطحی سنجیده، غیرمسئولانه غیرعلمی، عوامپسند و مطابق با ذوق زمانه است که خطمشیای غیر عقلانی و تهییجی را در عرصه اجتماعی پیشه کرده و مخاطبین بسیج شده آن در حیطه اجتماعی از بیشترین میزان تمایلات گریز از مرکز نسبت به مخاطبین دیگران برخوردارند.
مشکل اصلی پدیدهای است که این روزها به اسم اصلاحات یا گفتمان مستقل عرضه میشود و مسائل واقعی انقلاب و جامعه را مغفول میگذارد و توده وسیعی از اجتماع را آماج آسیبهای فرهنگی و سیاسی خود میسازد.
¤ نویسنده: احمدی
آقای موسوی، اینها درد دل فرزند و خواهر یک شهید و یک دانشجوی ایرانی است که به تو رای داده اند ولی حاضر نیستند رای به تو گلوله ای شود برای آتش زدن مساجد شهر و البته پشیمان شدند از رایی که به تو دادند.
میر حسین موسوی این روزها با انتشار بیانیه های پیدرپی ساز و کار قانونی مراجعه به شورای نگهبان را که در اندیشه امام خمینی (ره) و میثاق ملی مورد تاکید قرار گرفته را نپذیرفته و بر تمکین به رای ملت و رای قانون بی توجهی می کند.
کاربران محترم در واکنش به این بیانیه ها و اقدامات غیر قانونی میرحسین موسوی در روزهای اخیر که موجب ایجاد اغتشاشات خیابانی و آشوبها شده است، خواستار پایبندی وی به قانون و ولایت فقیه شده اند و در موارد متعددی کسانی که در این انتخابات به وی رای داده بودند، از اقدامات اخیر وی ناراضی هستند.
در همین راستا بخش قابل توجهی از کاربران فارس خواستار پس گرفتن رای خود به موسوی شدند.
بخش سوم این اظهارنظرها به شرح زیر است:
*من یک دانشجوی ایرانی هستم ، رای من را به من پس بدهید!
دوسه ماه پیش چقدر خوشحال بودم ازاینکه بالاخره می توانم در تعیین سرنوشت خویش مشارکت کنم. طی یک ماه گذشته چقدر پرشور و پراحساس سعی در جلب نظر اطرافیانم داشتم تا کاندیدای محبوب من را بپذیرند.سرخوش بودم از اینکه بهتر از همه حتی بهتر از پدر و مادرم ، مسائل را می فهمیدم . من یقین داشتم که درد را درست شناخته ام و درمانش راهم یافته ام .
این اعتماد به نفس زیادی ، باعث شده بود تا در هر فرصتی حتی زمانهای نامربوط مثل وسط کلاس درس و ... نظرم را در این باره اعلام کنم . در آن موقع اصلا به این فکر نمی کردم که در عین ادعای دموکراسی طلبی دارم نظرم را به دیگران تحمیل می کنم.
روشی که من درپیش گرفته بودم این بود که با سروصدای بسیار و اظهارنظر شخصی ، دیگران را وادار به تبعیت از خودم بکنم .
جو کلاس را چنان به کمک چند هم فکرم فیلتره می کردم که اگر مخالفی هم داخل کلاس بود جرات اظهار نظر نداشته باشد. این وضع روز به روز تا 22 خرداد شدیدتر می شد به نحوی که من و دوستانم تمام جو خودساخته را به صورت یک حقیقت انکار ناپذیر باور داشتیم و اصلا یک درصد هم احتمال پیروزی رقیب را به ذهنمان راه نمی دادیم.
آخر تمام محیط پیرامون من و دوستانم ، طرفدار رنگ سبز بودیم و بس . همه ایران ، از کنج دهات و شهرستانها گرفته تا خانه همسایه مان در فلان شهر ، از کوچه و خیابان گرفته تا بازار و مسجد و کارخانه ، همه و همه برای من خلاصه شده بود در کلاس و سلف و سرویس خوابگاه . همه مردم وطنم خلاصه شده بودند در همکلاسیها و هم خوابگاهیها و نهایتا چند کارمند دانشگاه واینها هم که همگی با من هم فکر و هم رای بودند.
به هرکجا که می رفتم فضا همانی بود که من می خواستم و یا بهتر بگویم همانطور بود که من دوست داشتم ببینم.
نمی خواهم کسی غیر از خودم را مقصر بدانم اما حالا که فکر می کنم می بینم دوست صمیمی ام " محسن " هم در ایجاد این فضای مجازی در پیرامون من و دیگران نقش داشت . او هم به گمانم تحت تاثیر دیگرانی بود که خارج از محیط دانشگاه جزو کله گنده های احزاب بودند و اغلب خبرها را از انها می گرفت البته یکی دو بار هم او را دیدم که از دفتر رئیس سابق دانشگاه بیرون امد و وقتی از او درباره کارش می پرسیدم ، به الطاف الحیل طفره می رفت .
الان که کلاهم را قاضی می کنم می بینم تقصیر خودم بود که ساده لوحانه کلید گنج خانه فکر و اندیشه ام را سفید امضا به دست او سپرده بودم و او هر آنچه می خواست را به خورد ذهن پرسشگر من می داد.
یکی دو بار بعد از مناظره ها سوالات جدی در ذهنم پدید امد ، از او با احتیاط پرسیدم ، او با زیرکی جوابی مسخره آمیز از استینش بیرون آورد و پرسشم را در نطفه خفه کرد.
خلاصه اوضاع بر این منوال گذشت و من در فضایی تک رنگ ، سبز سبز سبز سوار بر موج احساس و تصور و رویا پای صندوق سرنوشت رسیدم . باورم این بود که حتما کاندیدای من برنده است چون او طالب اجرای قانون است و از دیکتاتوری و قانون گریزی بیزار است . یادم می امد که در دوره نوجوانیم یار بارانی او که ان زمان رئیس جمهور بود ، مدام فریادش به آسمان بلند بود که : " زنده باد مخالف من " و یا این عبارت معروف که : " اجرای قانون بد ، بهتر از بی قانونی است. " و یا اینکه در سخنرانیهایش در مجامع بین المللی خطاب به رقبای داخلی اش فریاد می زد " اقلیت باید رای اکثریت را بپذیرند و خواسته آنها را گردن نهند. " و ...
آخر مگر می شود کسی که این همه از قانون و اجرای ان و مسالمت و تسامح سخن می گفت را مردم نخواهند ؟ ! در ان روز سرنوشت باور من این بود که هرگز .
ساعت یازده شب ( که هنوز صندوقها باز نشده بود و تازه رای گیری به پایان می رسید ، محسن از طریق همان دوستان حزبی اش خبر آورد که : " سبز پیروز شد ، جشن بگیرید و پایکوبی کنید!! " در ان لحظه حقیقتش را بخواهید من هم همراه بچه ها دلی از عزا درآوردیم و... اما اکنون افسوس می خورم که چرا در ان لحظه با خود نیندیشیدم که آخر از کجا این خبر امده ؟ آقای چیز که رقیبش را متهم به " خرافه پرستی " می کرد ! چطور الان خودش از درون صندوقهای لاک و مهر شده انهم، گسترده در سراسر کشور پهناور ایران ، اینقدر دقیق خبر می دهد؟!!! تنها یک را محتمل است و ان اینکه خود ایشان اهل خرافه باشد و با از ما بهتران سر و سری داشته باشد که اینچنین در حضور خبر نگاران پیشگوئی می کند .
روز بعداز رای گیری ، زمانی که نتیجه رسمی اعلام شد ، اول شوکه شدم بعد دمق و نهایتا خیلی ناراحت و عصبانی . آخر تمام ساخته های ذهنی من در هم ریخته بود .باورم نمی شد . مگر ممکن بود مردم غیر از ان چیزی که من فکر می کردم تصمیم گرفته باشند ! هر که را که من دیده بودم ، رنگ شده بود ، حتی امامزاده های کشور هم همه رنگ سبز را برای بیرق و ضریح خود برگزیده بودند . چطور ممکن بود مردم غیر از این را انتخاب کرده باشند!!؟
خلاصه شدم یک بشکه باروت و " محسن " جرقه را زد که " تقلب شده " . خودمانیم این محسن عجب اعجوبه ایست ، وقتی موتورش گرم می شود ، خودش هم دادستان است، هم وکیل مدافع و هم قاضی ! البته نمی دانم چرا پای اجرای حکم که می شود امثال من را جلو می اندازد و خودش بند جیم را اجرا می کند !؟
ان شب هم کف خیابان، پای شعله موتوری که در جلوی چشمان صاحب کتک خورده اش که ناله می کرد و می گفت: " من کارگر شهرداری ام ، به خانه بر می گشتم " داشت می سوخت ، ناگهان سختی قلوه سنگی را در دستم حس کردم ، صدای محسن را می شنیدم که فریاد می زد : " چرا ایستاده ای ؟ بزن . بشکن . "
اولش خواستم مثل همیشه دستور محسن را اجرا کنم اما لختی درنگ کردم ، چهره پدر زحمت کشم را در صورت خون الود ان مرد دیدم ، دستان پینه بسته عمو ودائی کشاورزم را در دستان لرزان و زخمی ان مرد دیدم ، نگاهم به پنجره خانه های اطراف افتاد خودم را در نگاه هراسان جوان کنکوری که در ان نیمه شب خود را برای امتحان سرنوشتش اماده می کرد دیدم ، با خودم گفتم سنگ را بر سر کدام یک بکوبم ؟ اینها همه خودم هستند و بستگانم .
در ان شب به خانه باز نگشتم و تا طلوع صبحی دیگر با خودم اندیشیدم و به خود گفتم: " کجای کار اشتباه کردی؟ "
کار تو که سنگ پرانی و فحاشی نبود ! تو جایگاهت حوزه فکر و اندیشه بود . تو را با اوباش و اراذل چه کار ؟!!
یادم امد که روز اول ورود به دانشگاه چه آمال و ارزوهایی در سر می پروراندم . می خواستم دنیا را عوض کنم . می خواستم همه ظلمها و تباهیها را بر اندازم . قصد داشتم به دنبال عدالت باشم و آزادی را برای هموطنانم فراهم سازم . دلم می خواست پیشرفت خودم و جامعه ام را نظاره کنم و... اما حالا من را چه شده است که سر از کوی و برزن بی ادبی در اورده ام ؟
آخر من که به دنبال مدعیان قانون و قانونگرائی حرکت کردم . من که هنگام انتخاب ، آنانی را برگزیدم که حرفشان این بود که : " ادب مرد به ز دولت اوست . " کجای کار اشتباه کردم که اینچنین سرنوشتی برایم رقم خورد؟
از ان شب که منتهی به " طلوع صبحی دیگر " شد ، من ماندم و فکر و اندیشه آزاد و فطرت حقیقت طلبم .
دانستم که من باید حقیقت را خودم دریابم.
*آقای موسوی سلام.
به عنوان فرزند و خواهر شهید می خواهم چیزی را به خدمتتان عرض کنم. آقای موسوی من به تو رای دادم. ولی این درست نیست که رای من گلوله شود برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و همین طور گلوله شود به سوی مساجد شهرم.
اکنون که تو را عین بنی صدر یافتم رایم را که به تو داده بودم پس می گیرم و آنرا با شاخه گلی از مهربانی تقدیم احمدی نژاد مهربان این یاور مظلومان و حامی مقام معظم رهبری می کنم.تو با فریب رای مرا و امثال مرا در دانشگاه برای خودت دزدیدی و حالا با آن گلوله درست کردی برای دریدن قلب جوانان وطنم .
خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست
حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست
فلاح از تهران
*نیروی انتظامی باید با شدت عمل با آشوبگران مقابله کند و میرحسین موسوی و دوستان و همدستانش را به عنوان سردسته اغتشاشگران دستگیر و مراجع قضایی آنها را محاکمه نمایند
*باید برای این آقا که با نام الله اکبر و نام های اسلامی یا حسین به میدان انتخابات ریاست جمهوری آمده و خیانت میکند اشد مجازات را تعیین کرد.
سکوت نکنید و موسوی را به سزای اعمالش برسانید.
فرزند شهید
*جالب است آقای موسوی، مسوول تمام خونها و خسارات خود شمایید و برای جانباختگان که خود کشته اید سوگواری می کنید واقعا خداوند چه زود دستهای پلید را رسوا می کند. این یک برنامه 90سیاسی زنده است که همه مردم آن را به وضوح می بینند
*زمستان میرود و روسیاهی به ذغال میماند. ایشان در مدیریت اول انقلاب چه کارهائی که نکرده است . چهره او غلط انداز است ومردم فکر میکردند آدم محترمی است.چون وی در شروع انقلاب با کجرویها انقلاب را به اینجا رسانده من لقب خشت اول را به او اعطا و لقب ثریا را نیز به دوست او خاتمی می دهم. خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج . باید برای حفظ انقلاب و تضمین آینده ای روشن به رئیس جمهور اجازه داد که این دیوار را خراب و دیواری صاف و قائم بنا کند . همانطور که دیدیم شفافیت و صداقت رمز پیشرفت است که باعث شد 40میلیون رای داده شود.
*موسوی مسئول دنیوی و اخروی مرگ هر ایرانی است. به هوش بیا آقای سبز .
*موسوی و همدستانش باید جواب خون جوانان ایران را بدهد
*باید اعلان عمومی شود تا کسانی که از این آقای ... شکایت دارند به فلان سایت مراجعه کنند و آقای هاشمی شاهرودی دستور پیگیری و دادگاهی موسوی را بدهد.
تا کی جوانان ما را تحریک می کند و تا کی فضای کشور را می خواهد ناامن کند وجودش و همسرش در سد لتیان و در ویلای اختصاصی ... خوش گذرانی کند ؟
اگر راست می گفت آنروز که شورای نگهبان دعوت کرد مردانه می رفت
¤ نویسنده: احمدی
سخنگوی انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: موسوی بر قانونگرایی تأکید داشت و اعلام میکرد که دولت فعلی قانونگریز است ولی الان میبینیم که رفتار وی عکس این قضیه را نشان میدهد و هیچ نشانی از قانون در آن نیست.
بیژن مقدم در جمع خبرنگاران در انجمن روزنامهنگاران مسلمان با اشاره به تشکیل مجمع عمومی برای انتخاب اعضای جدید هیئت مدیره و بازرسان این انجمن در هفته آینده گفت: تاکنون بیش از 30 نفر برای عضویت در هیئت مدیره ثبتنام کردهاند و امروز کمیتهای تشکیل شده که شرایط ثبتنام شدگان را با اساسنامه انجمن تطبیق دهند و اسامی واجدان شرایط از طریق رسانهها اعلام خواهد شد.
وی اظهار داشت: نتیجه جمعبندی بررسی گزارش عملکرد مطبوعات در انتخابات که در کمیته آموزش و پژوهش انجمن روزنامهنگاران مسلمان انجام شده است در هفتههای آینده ارائه میشود.
مقدم با اشاره به وظیفه رسانهها در شرایط کنونی جامعه افزود: از رسانههای داخلی و مطبوعات انتظار میرود که به کاهش تنشها کمک کرده و در جهت وحدت و وفاق ملی تلاش کنند. خطاب ما در این موضوع به همه جریانهاست، 2 طرف میتوانند در جهت وحدت قدم بردارند و تلاش کنند که فضا را آرام کنند که البته هماکنون نیز در این مسیر قرار دارند.
وی ادامه داد: رسانهها در حوزه اطلاعرسانی میتوانند به عقلانیت بیشتر فضای جامعه کمک کنند.
مقدم با اشاره به دخالت رسانههای خارجی از طریق نمایندگان فعال آنها گفت: اقدام وزارت ارشاد در اخراج خبرنگار بیبیسی درست بود به دلیل نقشی که وی در افزایش تنشها و تشویشهای خیابانی در قالب خبرنگار بیبیسی ایفا میکرد.
وی با اشاره به نحوه بررسی انتخابات تصریح کرد: به نظر میرسد شورای نگهبان با انعطاف بسیار زیاد با موضوع برخورد میکند که آثار مثبتی را در پی خواهد داشت و امیدواریم کسانی که اعتراض دارند و مباحثی را درباره انتخابات مطرح میکنند از همین نگاه مثبت استفاده کرده و مطالبات خود را در مسیر قانونی پیگیری کنند.
سخنگوی انجمن روزنامهنگاران مسلمان ادامه داد: بعد از صحبتهای مقام معظم رهبری در نماز جمعه همه انتظار داشتند که موسوی پایبندی خود را به منبع سیاسی، اعتقادی و مذهبی نشان دهد که متأسفانه تاکنون چنین اتفاقی نشان داده نشده است.
مقدم اضافه کرد: اولین فرض برای فردی که میخواهد رئیس جمهوری شود التزام به قانون اساسی است ولی تا امروز رفتار موسوی خلاف این امر را به افکار عمومی منتقل میکند.
وی خاطرنشان کرد: انتظارات از وی این است که هماکنون که شرایط و زمینه سوءاستفاده را فراهم کرده است، جبران کند.
سخنگوی انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: همه کسانی که در چارچوب نظام و انقلاب فکر میکنند آرزو دارند. موسوی در خانواده انقلاب باشد که این موضوع بستگی به وی برای استفاده از این چند روز تاریخی دارد. البته شخصیتهای دیگری هم در این شرایط حساس میتوانند نقش ایفا کنند به رغم اینکه دلخوریهایی دارند ولی باید مثل همه در صحنههای پرمخاطره نقش خود را ایفا کنند. یکی از این شخصیتها هاشمی رفسنجانی است که با حضور خود میتواند به آرامش کمک کند.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به نوع برخورد رسانههای خارجی با وقایع ایران در چند روز اخیر نقش رسانههای داخلی در مقابله با این ترفند رسانههای غربی چیست، گفت: این رسانهها به وظایف ذاتی خود عمل میکنند که مخالفت با انقلاب است و بیش از این نیز انتظاری از آنها نمیرود. مثل رسانههای آمریکایی که گاهی از کاه کوه میسازند، رفتار مداخلهجویانه دارند و تحریک و تشویق ادامه این مسیر را میکنند که جزء ذات آنهاست.
مقدم اضافه کرد: اما آنچه که مربوط به رسانههای داخلی است همین فهم درست از اتفاق داخل است. اگر رسانههای داخل بدانند که کلمه حقی وجود دارد که ارادههای باطلی پشت آن است دیگر کسی نمیتواند در پناه حرف حق آشوب ایجاد کند.
وی تصریح کرد: حرف حق این است که آنها اعتراض دارند که همیشه هم بوده و اشکال ندارد و قابل بررسی، تأمل و شنیدن است و به هیچوجه پدیده جدیدی نیست اما موضوع این است که شرایط الان عوض شده، بسیاری از کسانی که در خیابان هستند رأی ندادهاند که هماکنون مدافع رأی خود باشند و سن برخیها از آنها اصلاً به رأی دادن نمیخورد. بنابراین ماهیت مسائل بیرونی دارد عوض میشود.
مقدم افزود: رسانههای داخلی باید هوشیار باشند افشای خط کنند و در تلاش برای آرامشبخشی به جامعه در عین حال که روشنگری میکنند، باشند.
وی در پاسخ به این پرسش که بیانیههایی که بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری از سوی موسوی صادر میشود به نوعی تضاد ایجاد میکند تحلیل شما چیست، گفت: اگر به بیانیهها نگاه کنیم علامت سؤالهای جدی ایجاد میشود که آیا موسوی آمده رئیس جمهوری این نظام شود و با ساختارهای تثبیت شده آن کار کند یا همه ساختارها را تغییر دهد.
مقدم افزود: فضایی که برای بازشماری صندوقها ایجاد شده اصلاً سابقه ندارد و کارهایی که انجام میشود تا شبههای باقی نماند در طول تاریخ انقلاب بیسابقه است.
وی ادامه داد: اینکه موسوی حاضر نمیشود در شورای نگهبان حاضر شود چه معنی دارد اگر وی حرفی دارد میتواند در جلسه عنوان کند، این چه حرفی است که وی بگوید نظرانت من بی اثر است این حرف علامت سؤال جدی درباره وی ایجاد میکند.
مقدم اضافه کرد: مطالبی که موسوی درباره بحث ولایت فقیه مطرح میکند باید خوانده شود. یک بخش اعتقاد است، اینکه من با ولیفقیه در جایی که نظر من را تأیید کند، موافقم. هنر نیست. هنر آنجاست که زمانی که بنده با نظر ولی فقیه اختلاف دارم نظر وی را بپذیرم.
وی ادامه داد: آنچه که تا امروز اتفاق افتاده است واقعاً نشان میدهد که وی به قانون اساسی وفادار نیست. قانون اساسی در سال 60 که موسوی نخست وزیر بود نیز درباره تجمعات و درخواست تجمعات همین بوده است اما بیانیههای وی نشان میدهد که اساساً به ساختارهای قانونی اعتقادی ندارد. قانون اساسی به نقش شورای نگهبان در انتخابات تصریح دارد.
مقدم اضافه کرد: در مورد شورای نگهبان همیشه نقد بوده ولی اساس آن همواره حفظ شده است.
سخنگوی انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: این نوع ادبیات نشان میدهد که وی علاقهمند است مسائل را در خیابانها حل کند و حاصل آن اتفاقاتی است که در این بستر وقوع پیدا میکند البته قابل تفکیک هم نیست برخیها اصلاً رأی ندادهاند ولی بستر این اتفاقات را کسی فراهم میکند که بیانیه میدهد.
وی افزود: برخی از افراد از این منظر میگویند خسارتهایی را دیدهایم ولی این موضوع برکاتی هم داشت که شخصیت موسوی برای کسانی که از سوابق و اظهارات وی نمیدانستند، مشخص شد.
مقدم تصریح کرد: موسوی بر قانونگرایی تأکید داشت و اعلام میکرد که دولت فعلی قانونگریز است ولی الان میبینیم که رفتار وی عکس این قضیه را نشان میدهد و هیچ نشانی از قانون را در آن نمیبینیم.
¤ نویسنده: احمدی